هنر و معماری ایران از دیرباز دارای چند اصل بوده که به خوبی درنمونه های این هنر نمایان شده است. این اصول چنین هستند: مردم واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خود بسندگی و درون گرایی
مردم واری یا مردم داری:
در ایران بیشتر از هرجای دیگر معماری همیشه و همه جا هنری وابسته به زندگی بوده و در هر زمان روش زندگی بوده که برنامه کار معماری را پی ریخته است چنانچه آرایش معماری همواره به دست زندگی بوده
در معماری ایران تلاش میشده کار بیهوده در ساختمانی سازی نکنند واز اسراف پرهیز میکردند. این اصل هم پیش از اسلام و
هم پس از آن مراعات میشده است.
مردم واری به معنای توجه به نیاز های انسان در کار ساختمان سازی و تناسب بین فضاهای ساختمان با اندام های انسان است
مردم واری در اندام (فضا) های ساختمان و اجزاء آن چنین نمایان میشود برای نمونه اتاق سه دری که بیشتر برای خوابیدن بکار میرود، به اندازه ای است که نیاز یک خانواده را برآورده کند. اجزایی چون در و پنجره، تاقچه، رف ونیز پستونی که برای انبار رختخواب بکار میرفته نیز اندازه هایی مناسب داشتند
پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر بوده و افراز تاقچه ورف به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد. گلجام یا روزن بالای پنجره معمولا دارای شیشه های رنگی به رنگ های زرد لیمویی و آبی بوده که این شیشه ها را از غرابه های شکسته بدست میآورند. برای جلوگیری گرما به درون، از ارسی بهره میبردند یا دیوار و آسمانه (سقف) را دو پوسته میساختند تا لایه پنام (عایق) جلوگیر گرما باشد
معمار ایرانی افراز (بلندا) درگاه را به اندازه بالای مردم میگرفته و روزن و روشندان را چنان میآراسته که فروغ خورشید و پر تو ماه را به اندازه دلخواه به درون اسرای آورد
بیشترین بخش های کار های بنیادی ساختمان در کشور ما گره سازی با گچ و کاشی و خشت و اجر و به گفته خود معماران، " آمود" واندود در صورتی که در کشور های دیگر هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بشمار میآمده،
اگر آرسی و روزن با چوب یا گچ و شیشه های خرد و رنگین گره سازی میشود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه تا پاکار با کاشی پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید دانست که واژه "زیبا "به معنای " زیبنده بودن " و تناسب داشتن است نه قشنگی و جمال.
اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمان پنامی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرو پیمون است نمیتواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی میتوان آنرا کوتاهتر و "باندام" و مردم وار کرد.
۱۲۵۰ پیش از میلاد در زیگورات چغازنبیل، میتوان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان، ازاره (بخشی از پائینی دیوار) دیوارها را با کاشی آبی آمود کرده اند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است، و چون خشت در برابر باران آسیب میدیده، نمای ساختمان را با آجر پوشانده اند.
همچنین از کاشی در آمود گنبدها بهره گیری میکردند و آنرا پر از نقش و نگار میکردند. این تکه های رنگی کاشی، آسانتر تعمیر و بازسازی میشدند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو میریزد، بویژه در جاهایی که برف و یخ هم باشد. اگر رویهای یکرنگ باشد، بازسازی بخش کنده شده دشوار میشود وکار دو رنگ در میآید. ولی هنگامی که تکه تکه و چند رنگ باشد کار آسانتر است.
معماران ایرانی در جاهای که مردم روی زمین مینشستند برای افزایش پایداری ازاره دیوار(بخشی از پائینی دیوار) ، آن را با گچ آمیخته میکنند که تا بلندی یک گز اندود میکردند رویه ای سخت به دست میآمد به گونه ای که خراشیدن آن دشوار بود. ازاره بیرونی ساختمان را هم بیشتر با سنگ کار میکردند
به صورت کلی با شناخت عوامل مردم واری یا مردم داری در گذشته و تطبیق آنها با شرایط و تکنولوژی روز میتوان اصالت ایرانی را زنده ساخت. راهکارهایی چون استفاده از تناسبات انسانی، توجه به عوامل فرهنگ منطقه ای، بهره از طبیعت، نور و رنگ میتواند در حل بحران کمک نماید.
نیارش
نیارش به معنای دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مصالح) شناسی است که در گذشته بسیار به کار برده میشود که معماران بسیار به آن توجه داشته اند و آن را جزویی از زیبایی میدانستند، آنها تجربه های که در زمینه پوشش و دهانه ها و جرز ها دست یافته بودند همه بر پایه نیارش بوده است
معماران هرگونه نا استواری یا نا زیبایی ساختمان با استفاده از پیمون از بین میبردند. پیمون اندازه های خرد و یکسانی بود که در جا در خور نیاز به کار برده میشد، پیمون مفهومی است که امروزه به عنوان مدول در تمامی محافل از آن سخن میگویند و همه بدنبال طراحی مدولار میگردند،پیمون یا مقیاس ساخت و ساز در معماری ایرانی سه گونهاست: پیمون کوچک – پیمون بزرگ و خرده پیمون معماران همواره با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام های ساختمانها را بسیار گوناگون از کار در میآوردند چنانچه یک گلکار نه چندان ماهردر روستایی دور افتاده میتوانست با بکار بردن آن، پوشش گنبدی که معمار کار آزموده و استاد پایتخت انجام میدهند. معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام های ساختمانها را بسیار گوناگون از کار در میآوردند معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام های ساختمانها را بسیار گوناگون از کار در میآوردند. هیچ دو ساختمانی یکسان کار در نمیآمد و هر یک ویژگی خود را داشت، گرچه از یک پیمون در آنها پیروی شده بود. خود بسندگی
معماران ایرانی تلاش میکردند که مواد اولیه موردنیاز ساختمان را از نزدیک ترین جاها بدست آورند و چنان ساختمان سازی میکردند که نیازمند به مواد اولیه ساختمان در یه جاهای دیگر نباشد و "خود بسنده باشند. بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام میشده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود "سازوارتر" در میآمده است و هنگام نو سازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است.
معماران ایرانی بر این باور بودند که ساختمان باید "بوم آورد" یا اینجایی باشد. به گفته ی دیگر محصول همان جایی باشد که ساختمان ساخته میشود و تا آنجا که شدنی است از امکانات محلی بهره گیری شود
نمونه از خود بسندگی و بهره گیری از امکانات موجود، در ساخت گودال باغچه در خانه ها بود. برای گود کردن ساختمان و دسترسی به آب، ناگزیر باید خاکبرداری فراوانی میشده در تهران، آب روگذر بود و از آن برای پر کردن آب انبارها بهره میبردند. در کاشان، زواره و نایین آب زیرگذر بود، برای همین میانسرا را چنان گود میساختند که تنه درختان باغچه در گودی پنهان میشد. معماران خاک برداشته شده را دوباره در همان ساختمان بکار بند گود شدن ساختمان به ایستایی تاق ها نیز کمک میکرد چون زمین، پشت بند در برابر رانش بود
نمونه دیگربهترین سنگ برای ساخت تخت جمشید، را از یک کان ( نزدیکی دشت مرغاب بدست میآوردند و با ارابه های چوبی به تخت جم میرساندند. این سنگ را بیشتر برای روکش دیوارهای ستبر خشتی بکار میبردند فرآوردن خشت نیز کاری بسیار ساده بوده است
معماران ایرانی تا آنجا که میشد تلاش داشتند ساختمان یه مرغوب بکار برند و با بهترین گونه خاک، گچ، آهک و سنگ کار میکردند. اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همانجا شدنی نبود، از جای دورتر بهره میگرفتند. برای نمونه چون خاک پیرامون شیراز، "ریگ پوم" بود، پکار آجر ساختن نمیخورد، پس خاک رس بهتر را از لار یا از خان خوره (آبادی میان راه اصفهان) بدست میآوردند. یا در کناره کویر، چون خاک شوره دار بود، آجر خوبی بدست نمیآمد. پس هنگام کار این آجرها را میان چندرج خشت میچیدند و برای از میان بردن شوره آنها، دوغایی بنام "فرش آهک" بکار میبردند که با ماسه نرم درست میشد.
درونگرایی
اصولا در ساماندهی اندامهای گوناگون ساختمان و بویژه خانه های سنتی، باورهای مردم، بسیار کارساز بوده است. یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر بگونه ای معماری ایران را درونگرا ساخته است.
معماران ایرانی با ساماندهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند میداد. خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد.
سر در این خانه ها دارای دو سکو بود و درها دارای دو کوبه جدا ویژه مردان و زنان. دو دالان یکی از بخش بیرونی و دیگری از بخش اندرونی خانه به هشتی راه داشتند. اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان بدان راه نداشتند، بیرونی، ویژه مهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی میشدند. و گاهی مهمانان در بالاخانه اتاق روی هشتی) که به اندرونی نزدیک بود پذیرایی میشدند.
بخش بیرونی، آذینهای بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغها، نیز درونگرایی را پاس میداشتند.
کوشکها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز میشدند. بیشتر خانه های غربی یا شرق آسيا چنین هستند. اگر این ساختمان ها را در یک میانسرای بزرگ هم بسازند باز هم برونگرا هستند. ولی کوشک باغ دلگشای شیراز با اینکه ساختمانی برونگرا است، ولی در آیگاه (ورودی)
غیر مستقیم دارد.خانه های درونگرا، پاسخ درخوری برای خشک و آفتاب تند هستند. خانه های برونگرا در برخی سرزمینهای ایران نیز ساخته میشود. مانند دستان، لرستان و شمال ایران ولی در سرزمینهای میانی و گرم و خشک ایران،
درونگرا، پاسخ درخوری برای خشکی هوا، بادهای آزاردهنده شن های روان وآفتاب تند هستند
برگرفته از کتاب سبک شناسی معماری ایران نوشته دکتر غلامحسین معماریان