معماری کهن چگونه بوده است؟(قسمت اول)

taj
aparatinstagramtwiterfacebook
۱۴۰۱/۷/۲۳ شنبه
(2)
(0)

معماری کهن چگونه بوده است؟(قسمت اول)

معماری کهن چگونه بوده است؟(قسمت اول)

معماری کهن ایرانی (قسمت اول)

هنرمندان ایرانیان کهن باور به تقلید درست (تقلید یا برداشتی که منطق داشته باشد و با شرایط زندگی سازگار باشد)داشته اند که آن را بهتر از نو آوری بد می‌دانستند. مردم ایران از هزاران سال پیش، از چنین شیوه معماری پیروی می‌کرده اند، چنانکه مردم ابیانه و افوشته (در نطنز) هم که نامی از ارارتو نشنیده اند چنین کرده اند. تالار ستوندار و کلاوه ها جزو نمونه های این الگو برداری هم در معماری و هم نیارش شیوه پارسی یافت می‌شودآریایی ها چون مردمی کشاورز بودند و در سرزمینی آباد و خرم زیسته بودند، خویی آشتی جو و سازگار داشتندو همچنین هنگام کوچ و گذر از کنار دریاچه ارومیه، در برخورد با معماری ارارتویی، از آن الگو گرفته و آنرا "برساو" کرده اند.

نیایشگاه ارارتویان دارای تالاری با آسمانه تخت چوبی بود و به دلیلی که دهانه آن بزرگ بود ستون های چوبی در میان تالار هم زده می‌شد. همین روش را آریایی ها در شوش پیگرفته اند البته‌ آنها ستون ها را از سنگ و دیوارهای گرداگرد تالار را از خشت می‌ساختند .برای جلوگیری از ورود گرما به درون از خشت و پوشش دو پوسته به کار می‌برده اند بدین گونه از معماری ارارتویی الگو برداری می‌شد، در حالی که ساختمایه ای که سازگار با آب و هوای سرد قفقاز بود، در شوش دگرگون شده بود. مسجد جامع ابیانه، مسجد گزاوشت و مسجد میدان دربناب جزو نمونه تالار ستون دار با پوشش دو پوسته تیر پوش،که پس از اسلام نیز دنبال شد. یافت می‌شود. کلاوه های ارارتویی به گونه ای دیگر در معماری پارسی ساخته شد. نمونه این الگو برداری، ساختمان کعبه زرتشت در نقش رستم است که ساختمانی چهار گوشه سنگی که در گاه آن بلندتر از کف زمین است.
در معماری پارسی اجزاء اصلی ساختمانی آسمانه تخت با تیر و ستون بوده است. از چوب بسادگی می‌شد برای پوشش دهانه هایی از ۵/۲ تا۵ /۳ گز بهره گیری کرد. ولی در معماری تخت جمشید، دهانه میان دو ستون را تا حدود ۶ گز (۴۰/۶ متر) رسانده اند و این بزرگترین دهانه چوب پوش در جهان آنروز بود. چنین چوبی در خور این دهانه در ایران یافت نمی‌شد. از این رو آنها چوب های درخت کنار را از جبل عامل لبنان از راه شوش به تخت جمشید رسانده اند و آنرا بکار برده اند. نیز پارسیان اتاق هایی می‌ساختند که دو ستون در میان آن بود و دو تیر چوبی را بر روی هم با کنف میبستند و روی ستونها می‌گذاشتند. بدین گونه به توانایی باربر ی تیر می‌افزودند. در تخت جمشید، تالار هديش خشیارشا را با بیست ستون ساخته اند
که فاصله زیر سری آنها نزدیک به سه گز و دهانه میان دو ستون چهار گز است. در معماری پارسی نوآوری های شگفتی در ساخت آسـمانه تخـت بـکـار بـرده می‌شد.
معماری پارسی از همان ساختمان های ساده که در سرزمینهای غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. امـا پـدیـده تـازه ای کـه بـا گسترش فرمانروایی پارس ها روی میدهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین های
گوناگون در کار ساختمان سازی است. روشن است که کشوری به بزرگی ایران دوره هخامنشی با ملتهای گوناگون مختلفی که زیر سلطه داشته، این کار را می‌بایست انجام دهد
برای نمونه در تیریزی آسمانه برای اینکه تیرچه ها در دو دهانه کنار هـم، سنگینی بار را بر روی یک تیر باربر نگذارند، راستای چیدن آنها را تغییر می‌دادند. بدین گونه سر هر تیرچه بالشتکی به پهنای یک تیر باربر پیدا می‌کرد و ایـن بـرای گسترش بار تیرچه بهتر بود.
تیر ریزی در زمینه مربع واستفاده از سطح اتکاء بیشتر بنیاد شیوه داریوش اول، یکی از پادشاهان این دودمان در کتیبهای بازمانده در شوش این نکته را چنین می‌آورد: " این کاخ را من در شوش ساخته ام، آرایـه هـای آن از راههای دور آورده شـد. زمین آن تا جایی کنده شد که به سنگ رسید. هنگامی کندن زمین که گودی آن در برخی جاها چهل آرش و در جاهای دیگر بیست ارش بود به پایان رسید، پی ریزی شد و کاخ روی آن ساخته شد. آجرها به دست بابلی ها قالب گیری و در آفتاب خشک شد، تیرهای چوب درخت سدر از کوهی بنام لبنان آورده شد و مردم آشور آنها را به بابل آوردند و از بابل، یونانی ها و کاریه (کرخه) آنها را به شوش آوردند. چوبهای در و پنجره از قندهار یا کرمان آورده شده اند. زر از سارد و باکتریا (بلخ) وارد و در اینجا ساخته شد. سنگ نفیس لاجورد و عقیق از سغدیان وارد و اینجا ساخته شـد. نقـره و چوب آبنوس از مصر وارد شد. زینت دیوارها از یونان، عاج از حبشه و آراکونیا وارد و در ساختمان هخامنشی. پایین اینجا ساخته شد. ستونهای سنگی از دهکده ای بنام آبی رادو در ایلام وارد و اینجا نادرست تیر ساخته شدند. سنگ تراشان، یونانی ها و ساردی ها بودند. زرگرهایی که طلاها را ساخته اند مادی ها و مصری ها بودند. مردانی که آجرها را ساختند بابلی ها بودند مادی ها و مصری ها دیوارها را آراستند.آنچه مهم است گردهم آمدن هنرمندان مختلف و پدید آوردن شیوهای متناسب و ایرانی است که در آن عناصر گوناگون بصورت منطقی در کنار هم قرار می‌گیرند و این هنر است. البته این کار تن ها در تخت جمشید انجام نشده است، در شوش نیز به همین گونه، همچون ساختمانهای تپه نوشیجان ساختمانی را ساخته اند، که با وجود گرمای زیاد محل، آن را با طبیعت اطراف وفق دادهاند.
با وجودی که اوزیر (ساختار) ساختمانهای این روزگار از سنگ بوده است اما از دیوار خشتی نیز برای پنام (عایق) بهره گیری شده تا جایی که در شوش، دیوار خشتی به ستبرای ۵ گز (۳۳/ ۵ متر) و تنها بصورت اسپر ساخته شده است.
در تخت جمشید و پاسارگاد نیز از همین پنامها بهره گیری شده است. همین روش در ساخت تیر پوشهای تخت جمشید و دیگر بناها نیز انجام شده است. درست است که الگو از دیگر جاها گرفته شده است، اما دهانه ها را تا ده متر پهنا (از محور تا محور ستونها) رسانده اند و این شیوه ساخت برای اولین بار در معماری جهان آن روز رخ میدهد.

آرایه

در شیوه پارسی آرایه هایی بکار رفته که هر کدام منطق خاصی داشته است. آرایه سر ستون در معماری ایران ریشه کهنی دارد. در دخمه های مادی، سر ستون هایی بر دیواره کنده شده که همانند سرستون های ایونی یونانی هستند. شاید بتوان منطق دست یافتن به این ریخت ها را چنین پنداشت که چون برای سوار کردن و نگهداشتن دو تیر در کنار هم بر بالا و دو سوی یک ستون، آنها را با ریسمانی بنام گبال بهم می‌بسته اند و سپس تخته ای روی آنها برای بالشتک می‌گذاشتند، این چفت و بست و پیچش ریسمان سر تیرها کم کم دگرگون شده و همانندی چون سر ستون ایونی پیدا کرده است. در تخت جمشید این ارایه در چند

جا یافت می‌شود. همچنین سر ستون های کله گاوی در گودی پشت آنها سر ت ا جای می‌گرفته اند و از رانش آنها نیز جلوگیری می‌شده است. پس هر کدام از این آرایه ها در عین اینکه یک آذین بشمار می‌رفتند، دارای منطق نیارشی هم بودهاند. پارسیان همواره این گفته ارزشمند را پاس می‌داشتند که آزموده را نباید دوباره آزمود."

همانگونه که میدانیم هنر پیکره (مجسمه سازی در ایران، چون هم دین های پیش از اسلام در ایران، هم دین اسلام بت پرستی را نمی‌پذیرفتند چندان رواج نداشته است.

در ایران کهن جایگاهی بوده بنام "از دیس تچار" که چون در آن بت می‌پرستیدند، جایگاهی بی ارج و ناشایست شمرده می‌شده است. گفته شده یکی از افتخارات خشیارشا پس از بازگشت از جنگ، ویران ساختن بتکده ها بوده است. ازدیس تچار واژه ای است در بر گیرنده "از + دیس + تچار"، برابر بیرون کشیدن + ریخت و شکل + جایگاه و رویهم برابر "بتکده" است

آثار معماری نقش رستم در بر گیرنده استودان های کنده شده بر دیواره کوه و کعبه زرتشت است. در ساختمان کعبه زرتشت، از کلاوههای کردی الگو گرفته شده است. گفته شده این ساختمان برای نگهداری اوراق کتاب اوستا ساخته شده بوده است. همچنین گمان می‌رود نیایشگاهی بوده و در زیر آن سرداب داشته است.

پاسارگاد یا به گفته مردم شهر مادر سلیمان، میان شیراز و اصفهان جای دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است دربرگیرنده چندین ساختمان: دو کاخ با طرح کاملا ایرانی، شامل تالاری ستوندار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایران در دو طرف آن. نقشه کلی آن شبیه به حرف H است و در دو سوی یکی از ایوانها دو اتاق نیز وجود دارد. در پیرامون آن انواع آبنماهای بسیار زیبا با فواره و حوض ساخته شده بوده است. در میان این باغ، ساختمان دیگری بوده است که شاید جنبه مذهبی داشته است. در آستانه درگاه آن، سنگی است که کوروش را نشان می‌سر او شکل ذوالقرنین است، پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه که اکنون ویران شده است. البته گمان می‌رود ساختمان پل، نار بوده است.

شان می‌دهد و بالای، پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه ای ساخته شده بوده، بته گمان می‌رود ساختمان پل، تاقی نبوده و تیرپوش بوده است

یکی دیگر از ساختمان های قابل توجه در نزدیکی پاسارگاد سکویی از سنگ های تراش است که جایگاه نیایش بوده است. به گفته هرودت، ایرانیان آن زمان در ساختمان سر پوشیده عبادت انجام نمی‌داده اند. اما در شوش برعکس آن آیین های دینی یا جشنهایی که جنبه مذهبی داشتهاند در جایی بنام "اپدانه" انجام می‌گرفته است. ساختمان آپدانه شوش الگوی آتشکده هایی شد که زمان ساسانیان به بعد ساخته می‌شد که از آنها ویرانه هایی بجا مانده است. اتاقی با چهار ستون که بعدها به صورت گنبدخانه در آمد.

 

کوروش بزرگ احتمالا در جنگی در شمال شرقی ایران کشته شد و استخوان های او را پس از مرگ (۵۲۹ پ. م) به آرامگاهش در پاسارگاد آوردند. معماری دوره نخستین شیوه پارسی برگرفته از ارارتوها بود. همچنین با حملاتی که کوروش و پسرش کمبوجیه به مصر داشتند مقابر هرمی شکل مصری را دیدند. به گمان فراوان این دو الگو با هم بر روی معماری این ساختمان تأثیر گذاشته است تا آنجا که آسمانه آن را شیبدار ساخته اند. برخی بر این باورند که میان دو سنگ خرپشته آن جسد داریوش گذاشته شده بود که البته این سخن درستی نیست و درون استودان تنها حوضچهای سنگی، بصورت جدا بوده است.


مطالب مرتبط...

معماری پیش از پارسی

 

برگرفته از نوشته دکتر محمد کریم پیرنیا
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
menusearch
azarshinbrick.com